گفت لبم چون شکر ارزد گنج گهر آه ندارم گهر گفت نداری بخر
از گهرم دام کن ور نبود وام کن خانه غلط کرده ای عاشق بی سیم و زر
آمده ای در قمار کیسه پرزر بیار ور نه برو از کنار غصه و زحمت ببر
راه زنانیم ما جامه کنانیم ما گر تو ز مایی درآ کاسه بزن کوزه خور
دام همه ما دریم مال همه ما خوریم از همه ما خوشتریم کوری هر کور و کر
جامه خران دیگرند جامه دران دیگرند جامه دران برکنند سبلت هر جامه خر
سبلت فرعون تن موسی جان برکند تا همه تن جان شود هر سر مو جانور
در ره عشاق او روی معصفر شناس گوهر عشق اشک دان اطلس خون جگر
قیمت روی چو زر چیست بگو لعل یار قیمت اشک چو در چیست بگو آن نظر
بنده آن ساقیم تا به ابد باقیم عالم ما برقرار عالمیان برگذر
هر کی بزاد او بمرد جان به موکل سپرد عاشق از کس نزاد عشق ندارد پدر
گر تو از این رو نه ای همچو قفا پس نشین ور تو قفا نیستی پیش درآ چون سپر
چون سپر بی خبر پیش درآ و ببین از نظر زخم دوست باخبران بی خبر
1132
چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر چونک ببردی دلی پرده او را مدر
چشم تو چون رهزند ره زده را ره نما زلف تو چون سر کشد عشوه هندو مخر
عشق بود دلستان پرورش دوستان سبز و شکفته کند باغ تو را چون شجر
وجهک وجه القمر قلبک مثل الحجر روحک روح البقا حسنک نور البصر
عشق خران جو به جو تا لب دریای هو کهنه خران کو به کو اسکی ببج کمدور
دشمن ما در هنر شد به مثل دنب خر چند بپیماییش نیست فزون کم شمر
اقسم بالعادیات احلف بالموریات غیرک یا ذالصلات فی نظری کالمدر
هر که بجز عاشق است در ترشی لایقست لایق حلوا شکر لایق سرکا کبر
هجرک روحی فداک زلزلنی فی هواک کل کریم سواک فهو خداع غرر
عشق خوش و تازه رو عاشق او تازه تر شکل جهان کهنه ای عاشق او کهنه تر
1133
عشق دوست داشتنی...
ما را در سایت عشق دوست داشتنی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aysan dostyabi10614 بازدید : 358 تاريخ : چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت: 10:04